تاريكترين ساعت شب هميشه ساعات قبل ازطلوع خورشيداست،پس هميشه اميدداشته باش.
تاریخ: یک شنبه 1 مرداد 1391
مهربان معبودم
محضور تو شیرین است میان غصه هایم ... الهی ،
من بی تو در آستانه تنهایی ایستاده ام ،
همه درهای جهان بی تو به رویم بسته خواهد شدپس اجابتم کن !
الهی ،از هیچ قدرتی جز تو یاری نمیگیرم ،
مهربانم ! کمکم کن ،
من تو را میخواهم ،تنها تو را ...
ای مهربانترین مهربانان میدانم دستهای سبزت همیشه پشت و پناهم است
وقتی دلم تنها و گرفته است ،وقتی دلم غریب و در بهانه است ،
وقتی اشکهایم مجالی به من نمیدهندو دلتنگی ام را آشکار میکنند
فقط تو را میخوانم و بس ... معبودم !
امید میشوی وقتی از همه کس و همه چیز ناامیدم ،
مرا به سوی خود میخوانی در حالی که بندگانت مرا از خود می رانند
خداوندا ،تو برایم همه چیز میشوی
حتی وقتی که حس غربت اشکهایم ،غریبی مهتاب را میسوزاند ...
خدایادستان کوچک و ناتوان بندگانت را بگیر
و هیچ وقت رهایمان نکن که تو تنها همدم تنهایی خاموش انسانهایی
ای کسی که همیشه مواظبم هستی
برای همه چیز متشکرم
تاریخ: پنج شنبه 29 تير 1391
چه بسیار انسان ها دیدم تنشان لباس نبود؛
و چه بسیار لباس ها دیدم که انسانی درونش نبود ...!
تاریخ: چهار شنبه 28 تير 1391
تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم نه خوشی ها را؛
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی؛
و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد ...
منبع : وبلاگ مرجان سرخ