نوشته شده توسط : محمد مهدی

«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست

 که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل

 اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم  که از همه

تهوع آورتر بود اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت

 یک روز که  با همسرم از خیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته

 کلاس را دیدم در حالیکه زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

 و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران 

ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد......





:: بازدید از این مطلب : 603
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 19 شهريور 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: